جدول جو
جدول جو

معنی علی مرینی - جستجوی لغت در جدول جو

علی مرینی
(عَ یِ مَ)
ابن عثمان بن یعقوب بن عبدالحق مرینی. مکنی به ابوالحسن و ملقب به المنصور باللّه و مشهور به سلطان أکحل (به سبب سیه چرده بودن). دهمین سلطان از بنی مرین در مراکش بود و در سال 732 هجری قمری به سلطنت رسید. رجوع به ابوالحسن مرینی و مآخذ ذیل شود: الاعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 126. جذوهالاقتباس ص 291. الاستقصاء ج 2 ص 57. الحلل الموشیه ص 134. اللمحه البدریه ص 92. دائره المعارف الاسلامیه ذیل ’بنومرین’. معجم الانساب زامباور (بنومرین بفاس). ترجمه مقدمۀ ابن خلدون ج 1 صص 44-48
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عُ مَ رِ مَ)
ابن ابی بکر بن عبدالحق مرینی، مکنی به ابوحفص. از امرای دولت بنی مرین در مغرب اقصی. بسال 656 ه. ق. پس از درگذشت پدرش، با وی بیعت شد، سپس عمش یعقوب بن عبدالحق بر او غلبه کرد و فقط شهر مکناسه را بدو واگذاشت. وی در سال 658 ه. ق. در آنجا به دست برخی از خویشان خود به قتل رسید. (از الاعلام زرکلی از الاستقصاء ج 2 ص 10، و الذخیره السنیه ص 92 و جذوهالاقتباس ص 284)
ابن عثمان بن یعقوب مرینی، مکنی به ابوعلی. از سلاطین بنی مرین در مغرب. وی بسال 696 ه. ق. متولد شد و در سال 734 ه. ق. به دست برادر خویش به قتل رسید. رجوع به ابوعلی (عمر بن ابی سعید...) و مآخذ ذیل شود: الاعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 214. الاستقصاء ج 2 ص 51. جذوه الاقتباس ص 285
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ دُ رَ)
ابن احمد دریدی، مکنّی به ابوالحسن. زبیدی نام او را نقل کرده و اصل او را از فارس دانسته است که در آن هنگام وراق بن درید والی آنجا بود. رجوع به معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 81 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ ظَ)
ابن عبدالباقی بن احمد رومی حنفی. مشهور به ظریفی. فقیه متوفی در حدود سال 1110 هجری قمریاو راست: نورالتقی فی شرح الملتقی، که در سال 1108 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از معجم المؤلفین از کشف الظنون ص 1816 و هدیه العارفین ج 1 ص 764)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ طُ رَ)
ابن حسین طریحی نجفی. فقیه بود و در سال 1333 هجری قمری در شناقیه درگذشت و جسد او به نجف حمل شد و در آنجا دفن گردید. او راست: شوارع الاحکام التی فی شرائع الاسلام. (از معجم المؤلفین از اعیان الشیعه ج 41 ص 174)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شَ)
ابن احمد بن علی شریشی. مشهور به ابن لبال و مکنی به ابوالحسن. نویسنده و مقری و ادیب و شاعر و لغوی بود و در سال 583 هجری قمری درگذشت. او راست: شرح مقامات حریری. (از معجم المؤلفین از طبقات القراء ج 1 ص 521. و التکملۀ ابن ابار ص 673)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شِ)
ابن عبدالرحمان بن محمد خطیب شربینی مصری شافعی. مکنی به ابوالحسن. مفسر بود. او راست: فتح الرحیم الرحمان فی تفسیر آیه ’ان الله یأمر بالعدل و الاحسان’ که در سال 1028 هجری قمریاز تألیف آن فراغت یافت. (از معجم المؤلفین از ایضاح المکنون ج 2 ص 165 و هدیه العارفین ج 1 ص 754)
ابن محمد بن علی شربینی. متولد در سال 977 هجری قمری او راست: مطالع البدور العلیه فی منازل السرور الادبیه. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 218)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شَ)
ابن شلبی شبینی شافعی. فقیه و مفسر بود. او راست: 1- تفسیر قرآن. 2- شرح بر منهج الطلاب زکریای انصاری، در فروع فقه شافعی، که در سال 1189 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. و نیز او را تقریری است. (از معجم المؤلفین از فهرس الازهریه ج 1 ص 204 و ج 2 ص 547)
ابن چلبی. از علمای اواخر قرن 13 هجری قمری بود. او راست: نورالانوار فی فهم بعض معانی کتاب الله العزیز الغفار، در تفسیر قرآن. (از معجم المؤلفین از فهرس الازهریه ج 1 ص 280)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مُ طَ)
ابن محمد بن ابی بکر مطیری. فقیه و از علمای بنی مطیر بود. وی در سال 1084 ه. ق. در زیدیه از شهرهای یمن درگذشت. او راست: مختصر التلخیص. (از الاعلام زرکلی از خلاصهالاثر ج 3 ص 193)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ ؟)
ابن حسین بن حیدررضا عاملی وکیلی. وی از واعظان به شمار می رفت و در سال 1273 هجری قمری در قید حیات بود. او راست: 1- تنبیه الغافلین و تحفهالمریدین. 2- سرورالمقبلین. (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعه ج 41 ص 153)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَزْ یَ)
ابن مزید اسدی. ملقب به سندالدوله یا سیف الدوله و مکنی به ابوالحسن. وی نخستین از فرمانروایان بنی مزید اسدی است که در سال 403 هجری قمری از جانب فخرالدولۀ دیلمی به حکومت حله گماشته شد و در ذیقعده سال 408 هجری قمری درگذشت. مردی دلیر بود و جنگهایی که با بنی دبیس کرده است مشهور میباشد. (از طبقات سلاطین اسلام ص 108 و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 541 و الاعلام زرکلی از کامل ابن اثیر ج 9 ص 105 و ابن خلدون ج 4 ص 276). و رجوع به معجم الانساب زامباور ص 207 شود
ابن سعید بن احمد بن یحیی مزیدی حلی. مکنی به ابوالحسن و ملقب به ملک الادباء و استاد شهید. شاگرد علامه. رجوع به ابوالحسن (علی بن سعید...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَرْ وَ)
ابن عبدالله بن مبارک مروزی. مکنی به ابوالحسن. صوفی و شاعر بود و در سال 519 هجری قمری درگذشت. او را قصیده ای است در ظاء و شرح آن. (از معجم المؤلفین از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1343 و هدیه العارفین ج 1 ص 696)
ابن حسین مروزی حنفی. ملقب به علاءالدین. فقیه متوفی در سال 452 هجری قمری او راست: الجامع فی الفقه. (از هدیه العارفین ج 1 ص 689)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَ عَ)
ابن فضل الله بن محمد مرعشی شافعی. فقیه بود و در سال 1134 هجری قمری درگذشت. او راست: مواهب العزیز فی شرح الوجیز للغزالی، در فروع فقه شافعی. (از معجم المؤلفین)
ابن جمال الدین بن محمدابراهیم بن شمس الدین بن مجدالمعالی قوام الدین مرعشی مدارسی. متوفی در سال 1376هجری قمری او را تعالیقی است. (از معجم المؤلفین)
(علی نواب...) ابن سلطان العلماء مرعشی فقیه قرن یازدهم هجری قمری است. اوراست: شرح القواعد، در فقه. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَ صَ)
ابن خلیل مرصفی یا مرصفاوی مصری مدنی شافعی. ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن. صوفی متوفی در سال 930 هجری قمری او راست: 1- کشف غوامض المنقول فی مشکل الاّیات و الاّثار و أخبار الرسول. 2- مبانی الطریق فی مبادی التحقیق. 3- المقنعو المورد العذب لمن یشرب و یکرع. 4- المنفرجه. 5- منهج السالک الی أشرف الممالک. (از معجم المؤلفین از الکواکب السائرۀ غزی ج 1 ص 269 و کشف الظنون ص 1869 وایضاح المکنون ج 2 ص 549 و هدیه العارفین ج 1 ص 742)
لغت نامه دهخدا
(عَ مُ تَ ضا)
ابن عبدالحمید بن فخار بن معد موسوی حلی. مشهور به مرتضی. فقیه و نسب شناس و اخباری متوفی در حدود سال 760 هجری قمری او راست: الانوار المضیئه فی أحوال المهدی. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ لی یِ مُ تَ ضا)
لقب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام است. رجوع به علی (ابن ابی طالب...) شود:
بدانسان که گوئی علی مرتضی
همی برکشد ذوالفقار از نیام.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ رُعَ)
ابن مهدی بن محمد بن علی بن داود بن محمد بن عبدالله بن محمد بن احمد بن عبدالقاهر بن عبدالله بن اغلب بن ابی الفوارس بن میمون حمیری رعینی زبیدی، مکنّی به ابوالحسن. اولین تن از خوارج بنی مهدی در زبید. وی ابتدا از وعاظ و مرشدان به راه حق در تهامۀ یمن بود و اندک اندک بسیاری ازمردم به او گرویدند تا در سال 545 هجری قمری گروه کثیری با وی بر امامت بیعت کردند و او برجبال صعود کرد و کسانی را که با وی صعود کردند ’مهاجر’ نامید. وی بارها به قرای تهامه حمله آورد و بسیاری از آن مناطق را تسخیر کرد. و بین او و حاتم بن عمران صاحب یمن جنگی سخت درگرفت. سرانجام به سال 554 هجری قمری درگذشت و دو ماه پیش از وفاتش، شهر زبید را ازدست متوکل علی الله احمد بن سلیمان خارج ساخت. عقاید اوموافق عقیدۀ خوارج بود و پیروانش را به مناسبت تهلیل بسیاری که می کردند ’مهلله’ نامیدند. جانشینان او تا سال 569 هجری قمری بلاد تهامه و بعضی نواحی آن را درتصرف داشتند و در این سال به دست ایوبیان منقرض گشتند. (از الاعلام زرکلی بنقل از بلوغ المرام ص 17) (ازطبقات سلاطین اسلام ص 85) (از معجم الانساب زامباور ص 182)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ رُمْ ما)
ابن عیسی بن علی بن عبدالله رمانی اخشیدی وراق، مکنّی به ابوالحسن. وی ادیب و نحوی و لغوی و متکلم و فقیه و اصولی و مفسر و منجم و منطقی بود. اصل او از سرمن رأی (سامراه) است و در سال 296 هجری قمری در بغداد متولد شد، معجم الادباء و مفتاح السعاده سال تولد او را 276 هجری قمری ذکر کرده اند، وی نزد ابن السراج و ابن درید و زجاج تحصیل کرد. و دریازدهم جمادی الاولای سال 384 هجری قمری در بغداد درگذشت. او راست: 1- الاشتقاق. 2- الجامعالکبیر فی التفسیر. 3- شرح الصفات. 4- المبتدا در نحو. 5- معانی الحروف. (از معجم المؤلفین). صاحب معجم المؤلفین به مآخذذیل نیز اشاره کرده است: عیون التواریخ شاکر ج 12 ص 233. الوافی صفدی ج 12 ص 133. فهرس المؤلفین بالظاهریه. طبقات النحاه و اللغویین ابن شهبه ص 436. الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 63. معجم الادباء یاقوت ج 14 ص 73. المنتظم ابن جوزی ج 7 ص 176. تذکرهالحفاظ ذهبی ج 3 ص 182. نزههالالبای انباری ص 389. میزان الاعتدال ذهبی ج 2 ص 235. النجوم الزاهرۀ ابن تعزی بردی ج 4 ص 168. انباءالرواه قفطی ج 2 ص 294. البدایۀ ابن کثیر ج 10 ص 314. الکامل ابن اثیر ج 9 ص 36. طبقات المفسرین سیوطی ص 24. لسان المیزان ابن حجر ج 4 ص 248. شذرات الذهب ابن عماد ج 3 ص 109. بغیهالوعاه سیوطی ص 344. مرآهالجنان یافعی ج 2 ص 420. المختصرفی اخبارالبشر ابوالفداء ج 2 ص 136. مختصر دول الاسلام ج 1 ص 182. مفتاح السعادۀ طاش کبری ج 1 ص 142. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 683. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 111 و سایرصفحات. روضات الجنات خوانساری ص 480. ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 268 و سایر صفحات. مقدمه توجیه اعراب ابیات ملغزه الاعراب، از سعید افغانی. فهرس المخطوطات المصورۀ سید ج 1 ص 49. و نیز رجوع به ابوالحسن رمانی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن محمد بن یحیی درینی انباری، مکنّی به ابوالحسن و ملقب به ثقه الدوله. رجوع به علی انباری (ابن محمدبن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ تَ)
ابن محمد بن احمد بن جدیدبن علی بن محمد بن جدید حضرمی تریمی شافعی، مشهور به ابن جدید. رجوع به علی حضرمی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ غِ)
علی عطیۀ علی غمرینی،). مکنی به ابومصلح. قاری بود. او راست: الثغر الباسم فی قرائه عاصم، که در سال 1188 هجری قمری آن را تألیف کرد. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَیِ جُ وَ)
ابن محمد بن علی جوینی، ملقّب به عمادالدین و مکنّی به ابوالحسن. فقیه و اصولی و جدلی و حافظ متون حدیث بود. وی در سال 405 هجری قمری متولد شد. او راست: 1- شفارالمسترشدین فی الخلافیات. 2- کتابی در اصول فقه. 3- نقد مفردات امام احمد. (از معجم المؤلفین بنقل از طبقات الشافعیۀ سبکی ج 4 ص 281)
ابن عبدالله بن یوسف بن محمد جوینی، مشهور به شیخ حجاز و مکنّی به ابوالحسن. صوفی بود و در سال 465 هجری قمری درگذشت. او راست: السلوه فی التصوف. (از معجم المؤلفین بنقل از هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 691)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ جُ وَ)
ابن احمد کاتب، ملقّب به منتجب الدین بدیع اتابک جوینی. منشی معروف سلطان سنجر سلجوقی و صاحب دیوان رسائل او. از تاریخ ولادت او اطلاع صحیحی در دست نیست ولی بنابرآنچه در ’عتبهالکتبه’ (ص 5) آمده است وی در حدود سال 516 هجری قمری که مسلماً آغاز جوانی او بوده است به قصد آموختن صناعت دبیری به مرو رفت. پس باید ولادت او در اواخر قرن پنجم هجری باشد. او بعد از اتمام تحصیلات خود هم در جوانی وارد دستگاه دیوانی شد و در دیوان رسائل به کار پرداخت ولی در آغاز امر کار او رونقی نداشت و مقبول نظر استادش که صاحب دیوان رسائل بود نیفتاده بود. وی خال پدر چهارم عطاملک جوینی، مؤلف تاریخ جهانگشا است. و عطاملک در تاریخ خود داستان شفاعت منتجب الدین را از رشید وطواط آورده است که به اجمال چنین است: وقتی سلطان سنجر در سال 542 هجری قمری بقصد جنگ با اتسز خوارزمشاه بطرف خوارزم حرکت نمود، قصبۀ هزاراسب را از محال خوارزم محاصره کرد. انوری که در لشکر سلطان سنجر بود رباعیی در تشویق سنجر به تسخیر ’هزاراسب’ سرود و وطواط در جواب او بیتی در مدح ’اتسز’گفت و این امر باعث خشم شدید سلطان سنجر گشت و سوگند خورد که چون او را بازیابد، هفت عضو را از یکدیگر جدا کند. و چون هزاراسب مفتوح شد رشید وطواط متواری گشت تا بالاخره به منتجب الدین بدیع جوینی پناهنده شد. منتجب الدین که علاوه بر منصب دیوان انشاء، ندیم مخصوص سلطان نیز بود، موقعی مناسب به دست آورده به سلطان سنجر گفت که ’وطواط’ مرغکی ضعیف باشد طاقت آن نداشته که او را به هفت پاره کنند، اگر فرمان شود او را به دو پاره کنند. سلطان بخندید و جان وطواط بخشید. مهمترین اثر علی جوینی، مجموعۀ منشآت و مراسلات وی است که آن را به نام ’عتبهالکتبه’ خوانده است. عوفی دو کتاب دیگر به او نسبت می دهد: یکی ’رقیهالقلم’ و دیگری ’عبرات الکتبه’. و مرحوم قزوینی این کتاب اخیر را همان ’عتبهالکتبه’ داند. (از تاریخ ادبیات چ صفا چ 1 ج 2 ص 969). و رجوع به لباب الالباب عوفی چ سعید نفیسی ص 78 و مقدمۀ جهانگشای جوینی چ لیدن ص یو و مقدمۀ حدائق السحر رشیدالدین وطواط چ عباس اقبال ص ’ی’ شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن خواجه بهاءالدین محمد جوینی، نوادۀ خواجه شمس الدین محمد صاحبدیوان. رجوع به علی جوینی (ابن بهاءالدین محمد...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَیِ جِ)
ابن محمد بن مکی عاملی جزینی، مکنّی به ابوالقاسم و ملقّب به ضیاءالدین و حسام الدین و رضی الدین. فقیه بود و در سال 856 هجری قمری درگذشت. او راست: شرح القواعد. (از معجم المؤلفین بنقل از فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 327. امل الامل حر عاملی ص 446)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ جِ)
ابن محمد بن سعد بن محمد بن علی بن عثمان بن اسماعیل بن ابراهیم جبرینی حلبی طائی شافعی، مشهور به ابن خطیب الناصریه و مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به علاءالدین. رجوع به علی حلبی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَ)
ابن جعفر بن حسن بن عبیدالله بن علی بن حسین بن حسن بن علی بن احمد حقینی. وی فقیه و متکلم بود و در ماه رجب سال 490 هجری قمری به قتل رسید. او را مقالاتی است در علوم. (از معجم المؤلفین از تراجم الرجال جنداری ص 24)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ رُ مَ)
ابن محسن صعیدی مالکی شاذلی وفائی، مشهور به رمیلی و مکنّی به ابوصلاح. متوفی در سال 1130 هجری قمری او راست: 1- تعطیرالانفاس بمناقب سیدی ابی الحسن الشاذلی و سیدی ابی العباس. 2- الدررالحسان فی حل مشکل قوله تعالی الآن. 3- نیل المرام لوقف حمزه و هشام. (از معجم المؤلفین بنقل از هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 765. فهرس الخدیویه ج 5 ص 36. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 465 و ج 2 ص 698)
لغت نامه دهخدا
(عَیِ حُ سَ)
ابن حسن بن سلیمان بن سعد بن فرج الله بن علی بن سعد بن عبدالله بن حماد حسینی جزائری نجفی (سید...) ، مشهور به سیدعلی حلو. رجوع به علی جزائری شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حُ سَ)
ابن خلیفۀ حسینی مالکی. او راست: الریاض الخلیفیه، که منظومه ای است نونی و در آخر جمادی الثانی سال 1131 هجری قمری از نظم آن فراغت یافت. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرس الخدیویه ج 2 ص 56. هدیهالعارفین ج 1 ص 765)
ابن محمد بن دقماق حسینی، ملقّب به زین الدین. وی در سال 806 هجری قمری در قید حیات بود. او راست: نزههالعشاق فی الادب. (از معجم المؤلفین بنقل از فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 300)
وی شاعر بود و در سال 1286 هجری قمری در سن هشتاد سالگی درگذشت. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 753 بنقل از تذکرۀ سنگلاخ و المآثر اعتمادالسلطنه ص 222)
ابن ناصر بن علی حسینی، ملقّب به صدرالدین و مکنّی به ابوالحسن (575- 622هجری قمری) مورخ بود. او راست: زبدهالتواریخ یا اخبار الدولهالسلجوقیه. (از معجم المؤلفین). و رجوع به مقدمۀ کتاب اخبار الدولهالسلجوقیه شود
ابن موسی بن جعفر بن محمد بن احمد بن طاووس علوی فاطمی حسینی حلی، مشهور به ابن طاووس و مکنّی به ابوالقاسم یا ابوالحسن یا ابوموسی و ملقّب به رضی الدین. رجوع به ابن طاووس و به علی (ابن موسی بن جعفر...) شود
ابن احمد بن محمد بن معصوم بن نصیرالدین بن ابراهیم بن سلام الله بن مسعود بن محمد بن منصور حسنی حسینی، مشهور به ابن معصوم ادیب و شاعر قرن یازدهم هجری. رجوع به علی خان (ابن احمد بن محمدبن...) شود
ابن نصر بن هارون بن ابی القاسم حسینی یا موسوی تبریزی، ملقّب به معین الدین یا صفی الدین ومتخلص به قاسم و مشهور به قاسمی و شاه قاسم. عارف و شاعر معروف قرن نهم هجری. رجوع به قاسم انوار شود
ابن ابی بکر بن خلیفۀ همدانی حسینی یمانی شافعی، مشهور به ابن ازرق و ملقّب به موفق الدین و نورالدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی ازرق شود
ابن عبدالکریم بن علی بن محمد بن علی بن عبدالحمید حسینی علوی نیلی نجفی، مشهور به نسابه و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی نیلی شود
ابن محمد بن ابی بکر بن علی بن ابراهیم بن علی بن عدنان حسینی دمشقی حنفی، مشهور به نقیب الاشراف. رجوع به علی نقیب الاشراف شود
ابن منصور بن محمد بن ابی المعالی بن احمد حسینی کازرانی الاصل حائری المولد، مشهور به علی الکبیر. رجوع به علی کبیر شود
ابن احمد بن محمد بن عمر بن سالم بن عبیدالله بن حسن علوی حسینی زیدی شافعی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی زیدی شود
ابن محمد بن رضا بن محمد بن حمزۀ حسینی موسوی طوسی، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن دفترخوان. رجوع به علی طوسی شود
ابن خلف بن عبدالمطلب بن حیدربن محمد بن فلاح موسوی حسینی مشعشعی حویزی. محدث و مفسر و ادیب. رجوع به علی حویزی شود
میر علی حسینی، تبریزی. خطاط، ملقّب به ظهیرالدین قدوهالکتاب و مشهور به واضع. رجوع به علی تبریزی (حسینی...، شود
ابن اسماعیل بن زین العابدین حسینی سنجانی غروی، مکنّی به ابوالفضائل و ملقّب به محدث. رجوع به علی سنجانی شود
ابن مهدی بن رضا بن احمد بن حسین بن حسن طالقانی حسینی نجفی، مشهور به میر حکیم. رجوع به علی طالقانی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَ)
ابن احمد حریشی فاسی مالکی، مکنّی به ابوالحسن. محدث و اصولی و متکلم و مورخ، و ساکن مکه بود. تولدش در 1042 هجری قمری و وفاتش در 1143 یا 1145 روی داد. او راست: 1- شرح شفای قاضی عیاض، در سه مجلد بزرگ. 2- شرح عقیدهالصفاقسی. 3- شرح الموطاء مالک، در هشت مجلد بزرگ. 4- شرح منظومۀ ابن زکری در مصطلح حدیث. 5- مختصرالاصابۀ ابن حجر عسقلانی. (از معجم المؤلفین بنقل از سلک الدرر ج 3 ص 205. فهرس الفهارس ج 1 ص 253. هدیهالعارفین ج 1 ص 766. الاعلام زرکلی ج 5 ص 65)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَ)
از عالمان اوایل قرن چهاردهم هجری بود. او راست: الاخبارالسنیهو الحروب الصلیبیه، که در سال 1329 هجری قمری در قاهره به چاپ رسید. (از معجم المؤلفین بنقل از ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 42. فهرس دارالکتب المصریه ج 5 ص 14)
ابن احمد حریری. شاعری از غلاه بود و نام او در دمیهالقصر باخرزی آمده است. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 747 بنقل از نسمهالسحر فیمن تشیع و شعر ضیاءالدین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَرْ را)
ابن عبدالرحمان بن شبیب بن حمدان بن شبیب حنبلی حرانی، ملقّب به نورالدین. ادیب بود و در طب نیز اطلاعاتی داشت. وی در سال 747 ه. ق. در قید حیات بود. او راست: جامعالفنون. (از معجم المؤلفین بنقل از الدررالکامنۀ ابن حجر ج 3 ص 59)
ابن عیسی حرانی. او راست: عجائب البحر، که آن را برای المقتدر تألیف کرده است. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1126)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ سَ)
ابن صدقه بن منصور سرمینی. مکنی به ابوالفتح. او راست: درر الابکار فی وصف الصفوه الاخیار، که در سال 821 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از معجم المؤلفین از ایضاح المکنون ج 1 ص 463)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مُ)
ابن محمد بن مرادبن علی بخاری الاصل دمشقی حنفی نقشبندی. مشهور به مرادی. ادیب و شاعر و نویسنده بود. در سال 1132 هجری قمری در دمشق متولد شد و عهده دار افتاء حنفی شد و در سال 1184 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- اقوال الائمه العالیه فی احکام الدروز و التیامنه. 2- دیوان شعر. 3- الروض الرائض فی عدم صحه نکاح اهل السنه للروافض. 4- القول المبین الرجیح عند نقد العصبات تزویج اولی الارحام صحیح. و نیز او را آثار نثری بسیاری است. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا